عسلعسل، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

عسل

نامه های عسل

امروز چندباری عسلو دعوا کردم چند دقیقه پیش(ساعت 11 شب) دیدم که یک پاکت نامه کوچیک ( پاکت عکس سه در چهار) آورده و میگه مامان چند تا نامه برات نوشتم لطفا اونا رو بخون گفتم تو بخون ( آخه بنگالی نوشته چون سواد که نداره یک سری نوشته های پیچ در پیچ مثل نیم دایره) اما او گفت مامان خودت بخون الکی گفتم عسل نوشتی مامان چرا دعوام میکنی؟ که یهو تایید کرد و خداروشکر خودش بقیشو خوندکه اینطوری بود: مامان چرا همش دعوام میکنی؟ استادتون گفت که تو مامان جیغ جیغو هستی لطفا اول باهام حرف بزن و بعد دعوام کن چرا منو پارک نمی بری؟ فقط بعضی وقتا یه کوچولو باهام بازی می کنی یکم باهام شوخی میکنی من خیلی دوست دارم و .... البته این عادت عسله که تقریبا از سه ...
21 ارديبهشت 1390

خاطره

من از وقتی که دبیرستانی بودم دوست داشتم بعد از ازدواج خدا به من دختری بده که اسمشو بذارم عسل من در سال 75 نامزد کردم ودرسال 78 عروسی کردم و در سال 83 متاسفانه به دلیل بیخبری اولین بچمو سقط کردم خیلی سخت بود بچه ای که دلش خواسته بود من مامانش باشم و دلش می خواست این دنیارو تجربه کنه و آغوش منو امن ترین جای دنیا تصور می کرد ، به خاطر بی احتیاطی از دست دادم سال 84 دوباره بارار شدم با شرایط خاص و یک بارداری خطرناک و تهدید به سقط من و همسرم همه کار کردیم تا این بچه به سلامت به دنیا بیاد که آخرش هم این عروسک کوچولو سه هفته زود یعنی درست در هشت ماه و یک هفتگی به دنیا اومداما توی NICU خدارو شکر که زنده موند اما 6 روز تمام توی دستگاه بود و رو...
19 ارديبهشت 1390

تولد آرتمیس

آرتمیس جووووووووون تولد یکسالگیت مبارک خاله حسرت دیدنتو داره عروسک                                                                                                     &nb...
19 ارديبهشت 1390

انگشت خوردن عسل

عسل از قبل از یکسالگی شروع کرد به انگشت خوردن حس کردم شکل دهن و فکش داره عوض میشه و حتی بعضی وقتا توی خواب هم صدای ملچ ملچ کردن می اومد خیلی کارا کردیم تا ترک کنه اما نشد خواهرم هم کمک کرد ولی عسل ترک نکرد چون بزرگتر شده بود و تشخیص می داد که ما به انگشتش ماده تلخ یا تند می زنیم و می گفت بشورینش حتی از این لاکای تلخ از داروخانه که مخصوص ترک انگشت خوردن بچه هاست و بی رنگ هم هست  خریدم و زدم  ولی عسل از مزش خوشش اومد و اونو می خورد و دوباره می خواست که براش بزنم سال 89 که دیدم اوضاع فکش بدتر شده خیلی ترسیدم و دوباره تلاش کردم اولش شیرین بیان زدم ( که برعکس اسمش اصلا هم شیرین نیست ) عسل فهمید چون رنگش معلوم بود بعدش عسل صدام زد که پ...
19 ارديبهشت 1390

تولد یک سالگی

عسل جون ، آخرای سال تحصیلی 86-85 بود که دانش آموزان سوم ریاضی ازم خواستن برم خونه و تو رو بیارم مدرسه . مدیر مهربونمون هم اجازه داد . من هم ساعت 11 اومدم خونه و دیدم که تو هنوز خوابی با هر ترفندی که شده بیدارت کردم و آمادت کردم با هم رفتیم مدرسه . خیلی غافلگیر شدم بچه ها تولد یکسالگیتو گرفته بودن واین بهترین خاطره ی من از مدرسه شد. آرزو می کنم که همشون خوشبخت بشن و مامان نی نی های سالم و خوشگل و باهوش بشن و موقعیت های اجتماعی خوبی پیدا کنن. بچه ها دوستون دارم ...
17 ارديبهشت 1390

نظر

خاله های عزیز ممنون که به وبلاگ سر می زنید دوم خرداد تولد عسلمه لطفا اگر ایده ای برای تزئین اتاق یا مدل کیک تولد دارید بهم بگین در ضمن عسل 5 ساله میشه                باز هم ممنون از همتون
17 ارديبهشت 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل می باشد